غزلیات حافظ

معنی و تفسیر غزل ۳۶۴ حافظ: ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم

غزل ۳۶۴ حافظ با مصرع «ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم» آغاز می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ خود و یارانش را این‌گونه معرفی می‌کند: غم دنیا را نمی‌خورند، مست هستند و به اطراف خود توجهی ندارند، رازدارشان عشق و همدم آنها جام شراب است و تا بحال مردم بسیار سرزنششان کرده‌اند. این غزل احتمالا در زمان وزارت تورانشاه سروده شده و حافظ از تورانشاه می‌خواهد که در پیشرفت کارش از مساعدت با او دریغ نورزد. شرح کامل معنی و تفسیر غزل ۳۶۴ را در سایت فال حافظ بخوانید.

توجه: فال و طالع‌بینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.

غزل شماره ۳۶۴ حافظ

ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم

همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند

تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای

ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد

گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم

کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه

کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم

چون لاله می مبین و قدح در میان کار

این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست

نقش غلط مبین که همان لوح ساده‌ایم

معنی و تفسیر غزل ۳۶۴ حافظ

انسانی هستی که بی‌ریا بودن، محبت و دوستی خصوصیات بارز شخصیت توست، با تلاش و کوشش و کمک بزرگی موفق شده‌ای گره از کارت بگشایی؛ از شکستی که اخیراً در رابطه با مقصودت خورده‌ای تجربه کسب کن. ناراحت مباش و از طعنه حسودان، مأیوس و ناامید مشو.

هدفی تازه در سر داری و می‌خواهی به راهی نو بروی؛ به خاطر رسیدن به مقصود، بی‌محابا و بدون برنامه‌ریزی کار نکن؛ با تعقل و تفکر جوانب کار را بسنج تا به موفقیت دست یابی. بی‌آلایش بودن و صفای درون خود را از دست مده.

به تعبیر دیگر:

انسانی ساده دل، با محبت و دوستی یکرنگی. با تلاش و کوشش بسیار جای خود را در میان مردم باز کرده ای. تحمل سختی ها و مبارزه با مشکلات نشانه لیاقت توست. مطمئن باش با همه سادگی با توجه به این تواناییها به موفقیت های بزرگ خواهی رسید، پس در مقابل غم و غصه پایداری کن.

نتیجه تفال شما به غزل ۳۶۴

  • حضرت حافظ در بیت آخر می فرماید: گفتی ای حافظ این همه تعلقات و تصورات گوناگون چیست؟ اینکه تو ما را اسیر رنگ و خیال می بینی، درست نمی باشد. بلکه غلط در طرز برداشت و تعبیر توست زیرا لوح ضمیر ما از ناخالصی به دور است.
  • مدتی است احساس می کنید اندیشه و افکارت سخت مغشوش و متلاطم می باشد. علتش تردید و ناخود آگاهی شما می باشد زیرا شما دارای استعدادی شگرف و خلاقیتی عظیم می باشید. متاسفانه با سخنان این و آن و کلمات بی ربط دیگران، وقت را هدر می دهید. پس لازم و ضروری است از امروز، از قدرت نامتناهی اراده، خلاقیت، علاقه و ایمان خود بهره بگیرید و از خداوند مدد بخواهید. پیروزی در چند قدمی شماست. فقط اجازه ورود می خواهد.
  • ملاحظه کردید که گذشته سودی نداشت. حال را غنیمت بدانید و از دوستان ناباب و معتاد دوری کنید. شما از زندگی نسبتاً خوبی برخوردارید. همه شما را دوست دارند. به همین جهت عده ای حسادت می کنند و قصد تخریب دارند. باید خیلی مواظب باشید. همسر، خواهر، پدر و مادر سخت به شما علاقه مند می باشند. ارزش آنها را بدانید.
  • بهتر است مسافرتی کوتاه داشته باشید. پس از برگشت در اندیشه خود خانه تکانی کنید و از نو با اراده ای قوی و علاقه گام بردارید.
  • سقوط سیب برای ذهن های رسوب کرده حادثه نمی باشد. تا اندیشه نیوتن بالا نرفت، سقوط سیب معنا نیافت! پس شما کمتر از نیوتن نیستید اما ارزش خود را دست کم می گیرید. آینده ای درخشان در انتظار شماست. قیام کنید که آینده در دستان توانای شماست.
  • استفاده مکرر و گشتن در موبایل و اینترنت مشکلی را چندان حل نمی کند بلکه اراده و توکل شما حلال هر جوهری است.

تعبیر کامل غزل ۳۶۴ حافظ

ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم

همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم

ما آسوده‌خاطران می‌زده عاشق، محرم اسرار عشق و همدم تُنگ شراب هستیم.

بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند

تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم

چه بسیار مردمان ما را هدف تیر سرزنش قرار داده‌اند تا اینکه توانسته‌ایم گره کار خویش را به کمک اشاره ابروی معشوق بگشاییم.

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای

ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

ای گل، تو فقط دیشب رنج ننوشیدن شراب بامدادی را تحمل کرده‌ای، ما همچون شقایق هستیم که با داغ محرومیت در دل به دنیا آمده‌ایم.

پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد

گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم

اگر موبد آتشکده زردشتیان از توبه ما دل‌آزرده شده، به او بگو که شراب را خالص و آماده کن که برای پوزش آماده و پای در راه هستیم.

کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه

کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم

ای راهنما و‌ ای مرشد راه، از وجود توست که کار ما رو به راه می‌شود، ما را کمک فرما که اقرار می‌کنیم گمراه و سرگردان شده‌ایم.

چون لاله می مبین و قدح در میان کار

این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

چنین به ما منگر که مانند لاله ظرف شراب در دست و باده سرخ در میان آن داریم؛ نگاهی به آن داغ سیاه که بر دل خونین ماست نیز بینداز.

گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست

نقش غلط مبین که همان لوح ساده‌ایم

پرسیدی که ای حافظ، این همه تعلقات و تصورات گوناگون در سخنان تو از چیست؟ اشتباه مکن که ما همانند لوح ساده‌ای که بر آن چیزی ننوشته‌اند دلمان صاف است.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل ۳۶۴ از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازات: ۵ / ۵. تعداد آرا: ۱۲

غزل‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *