غزلیات حافظ

معنی و تفسیر غزل ۳۶۰ حافظ: گر از این منزل ویران به سوی خانه روم

غزل ۳۶۰ حافظ با مصرع «گر از این منزل ویران به سوی خانه روم» آغاز می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ که آرزومند رسیدن به خانه خویش است، با خود عهد می‌کند در صورت رهایی از این خانه ویرانه، عاقل و حکیم شود. او نذر کرده اگر سالم به وطن برسد، قبل از هر کاری به میخانه برود تا با ریاکاران مقابله کرده باشد. این غزل هنگام تبعید در شهر یزد، همزمان با غزل «خرّم آن روز کزین منزل ویران بروم» سروده شده است. شرح کامل معنی و تفسیر غزل ۳۶۰ را در سایت فال حافظ بخوانید.

توجه: فال و طالع‌بینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.

غزل شماره ۳۶۰ حافظ

گر از این منزل ویران به سوی خانه روم

دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم

زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم

نذر کردم که هم از راه به میخانه روم

تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک

به در صومعه با بربط و پیمانه روم

آشنایان ره عشق گرم خون بخورند

ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم

بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار

چند و چند از پی کام دل دیوانه روم

گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز

سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم

خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر

سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم

معنی و تفسیر غزل ۳۶۰ حافظ

از مدت‌ها پیش با خودت قول و قرار گذاشته‌ای که در صورت بهبود اوضاع، تغییراتی در شیوه زندگی‌ات ایجاد کنی. هرگاه از مشکلات و سختی‌های زندگی رهایی یافتی، بهتر است که از آن‌ها درس و تجربه گرفته و در فعالیت‌های بعدی از تجارب خودت استفاده کنی.

بی‌گدار به آب زدن کار عاقلانه نیست، در کارها زود تصمیم نگیر و عاقبت‌اندیش باش. مشورت با بزرگان و دانایان را فراموش مکن و از آن‌ها کمک بگیر. از دوستانت سراغ بگیر و احوالشان را جویا بشو، اگر از آنها دلخوری، به غریبه‌ها شکایت نکن.

به تعبیر دیگر:

مدتها بود با خودت عهد کرده بودی که اگر فرصت تازه ای به تو روی کرد عاقلانه تصمیم بگیری. اکنون این موقعیت در اختیار توست. این بار تصمیمات منطقی و عاقلانه بگیر و دست از شکوه بیهوده بردار و حرف دل را نزد هر نامحرمی بر زبان نران. وقتی به مراد دل خود رسیدی، خدا را فراموش نکن. نذرهای خود را ادا کن و به پاس این نعمت شکرانه بده.

نتیجه تفال شما به غزل ۳۶۰

  • حضرت حافظ در بیت های دوم، ششم و هفتم می فرماید: اگر از این سفر به سلامت به وطن خود برگردم، نذر کرده ام که به محض ورود یکسره به میخانه بروم.
  • اگر هلال ابروی محبوب را ببینم، در محراب ابرویش برای سپاس سر به سجده می گذارم و جان را به شکرانه او نثار می کنم. خوشا آن ساعتی که مانند حافظ از توجه و مرحمت وزیر محبوب سرخوش و شاد شوم و همراه جانان به خانه روم. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
  • مدتها خود را در پریشانی و ناراحتی غرق کرده بودید. بالاخره به خود آمدید و فهمیدید که از غصه خوردن کاری درست نمی شود. باید کمر همت بست و با اراده ای قوی و توکل بر خداوند اقدام نمود تا شاهد موفقیت را در آغوش بگیرید. مسلماً موفق خواهید شد.
  • قدر زندگی بی ریا و محبت آمیز خود را بدانید. این را مسلم بدانید که زندگی دیگران هر چند زرق و برق ظاهری دارد ولی از شما بهتر نیست. زیرا دل باید خوش باشد. شما از امکانات نسبتاً خوبی برخوردارید که باید ارزش واقعی این امکانات را بدانید.
  • طالع شما به سوی افقی روشن در حرکت است و شاهین تیز پرواز کامیابی، به زودی بر بام خانه شما خواهد نشست.
  • ملاقات مهمی در پیش دارید. مسافرتی سودمند نیز در راه می باشد که عملی می گردد. ازدواج مقدماتش فراهم نیست. طلاق نیز عملی نمی شود.
  • بهترین زمان برای خوب شدن، زمانی است که احساس کنیم وضع موجودمان خوب نیست. در نتیجه به فکر بهتر شدن می افتیم و با اراده و تلاش به زندگی خود گرمی می بخشیم. شما نیز از این قاعده خارج نمی باشید.

تعبیر کامل غزل ۳۶۰ حافظ

گر از این منزل ویران به سوی خانه روم

دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم

اگر از این ویران‌سرای غربت به وطنم بازگردم، وقتی به آنجا رسیدم دیگر با عقل و تدبیر زندگی خواهم کرد.

زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم

نذر کردم که هم از راه به میخانه روم

نذر کردم که اگر از این مسافرت، سالم به شهر و دیار خویش بازگشتم، به محض رسیدن، یک‌راست به میکده بروم.

تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک

به در صومعه با بربط و پیمانه روم

برای اینکه بگویم از پیمودن راه طریقت چه نکته‌هایی بر من معلوم شده، با آلات موسیقی و ظرف شراب به سوی خانقاه صوفیان خواهم رفت.

آشنایان ره عشق گرم خون بخورند

ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم

اگر یارانی که با من در راه عشق همگام هستند، مرا رنج و آزار دهند، فرومایه باشم اگر از دست آن‌ها به بیگانه شکایت کنم.

بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار

چند و چند از پی کام دل دیوانه روم

از این به بعد دست من با گیسوی بلند زنجیرمانند محبوب سروکار خواهد داشت؛ تا کی دور از معشوق به دنبال هوس‌های دل مجنونم باشم؟

گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز

سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم

اگر بار دیگر چشمم به طاق ابروی او که همسان انحنای محراب است بیفتد، سجده شکر به جای آورده و برای ادای شکر نعمت، صدقه می‌دهم.

خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر

سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم

خوشا آن لحظه‌ای که مانند حافظ با پشت‌گرمی به دوستی وزیر، با سرمستی و خوشحالی و همراه او به سوی خانه و شهر خود حرکت کنم.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل ۳۶۰ از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازات: ۵ / ۵. تعداد آرا: ۱۳

غزل‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *