معنی و تفسیر غزل ۱۹۷ حافظ: شاهدان گر دلبری زین سان کنند
غزل ۱۹۷ حافظ با مصرع «شاهدان گر دلبری زین سان کنند» آغاز میشود. در این غزل عاشقانه تعابیری وجود دارد که حافظ دلبری زیبارویان را چنان تأثیرگذار میداند که بیم آن میرود زاهدان بر اثر آن ایمان خود را از دست بدهند. در ادامه به جوانان خوش قامت توصیه میکند قبل از پیری به عیش خوش بپردازند. شرح کامل معنی و تفسیر غزل ۱۹۷ را در سایت فال حافظ بخوانید.
توجه: فال و طالعبینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.
غزل شماره ۱۹۷ حافظ
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند
هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند
ای جوان سروقد گویی ببر
پیش از آن کز قامتت چوگان کنند
عاشقان را بر سر خود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد آن کنند
پیش چشمم کمتر است از قطرهای
این حکایتها که از طوفان کنند
یار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم بر انسان کنند
خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز
عیش خوش در بوته هجران کنند
سر مکش حافظ ز آه نیم شب
تا چو صبحت آینه رخشان کنند
معنی و تفسیر غزل ۱۹۷ حافظ
جوانی پرشور و نشاط هستی ولی قدر دوران جوانی را آنطور که باید و شاید نمیدانی، فرصت و موقعیتی را که بدست آوردهای قدر بدان و از آن استفاده کن. درست است که گاهی در حق تو ظلم میشود و کسانی که مقامی پایینتر از تو دارند، ناعادلانه حق تو را میخورند اما این رنج و سختی عاقبت به پایان میرسد.
یأس و ناامیدی را از خود دور کن تا به هدفت برسی. اگر در مراحلی از زندگی از یار دور میشوی نگران نباش، این دوری برای چشیدن طعم وصال است. دعای نیمهشب به درگاه خداوند باعث میشود که قلب تو صاف و زلال شود، پس دعا و توسل را فراموش نکن.
در مقابل دلبریهای او تاب تحمل نخواهی داشت و تسلیم خواهی شد، اما در این کار شتاب مکن و اول آمادگی این کار را در خود ایجاد کن. فردایی روشن در پیش روی داری. از فرصتهایی که به تو روی می آورد و از جوانی خود قبل از آنکه از دست برود نهایت استفاده را ببر و برای آینده خود توشه ای فراهم ساز.
نتیجه تفال شما به غزل ۱۹۷
- ویژگی های شما عبارت اند از: جذاب، رک گو، دلیر و شجاع، با اعتماد به نفس، شوخ، حراف، باهوش، حادثه جو، سیاستمدار، زیرک و ناقلا، روشنفکر، پرحافظه، با محبت، نترس، مشاوری مهربان و خوب.
- اگر چه طالب آن می باشید ولی نباید برای بدست آوردن آن دست به هر کار غیر متعارفی بزنید که به صلاح شخصیت علمی و خانوادگی و اجتماعی شما نمی باشد. باید متوجه باشید که خوشی ها چون برق می گذرد ولی آبرو و حیثیت بر جای می ماند. راز دل خود را کمتر در میان بگذار و جلوی زبان خود را بگیرید که هر رازی نباید فاش شود.
- گلاسکو می گوید: “عشق بزرگترین رویداد در زندگی است ولی کامیابی نتیجه احتراق خود به خود نیست، بلکه باید به آب و آتش عاقلانه زد وگرنه همه جا می سوزد.”
- این نیت به سرعت عملی نمی گردد، چون هنوز مقدمات آن کاملاً آماده نشده است. ولی به هر صورت، دیر یا زود عملی خواهد بود. برای سرعت بخشیدن به آن به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعا کنید و بهتر است سوره مبارکه البلد را با معنی و حضور قلب بخوانید.
- انسان های موفق، از راز و رمز کار خود غافل نیستند و با اندیشه عمل می کنند. پس شما نیز کمی بیشتر در این باره اندیشه کنید.
- حضرت حافظ در بیت های دوم، چهارم و پنجم می فرماید: آن محبوب زیبا هر جا تبسمی کند، گل چهرگان او را بر چشم خود جای می دهد. ای جوان سرو قامتت گوی سعادت را از میدان هستی ربوده. قبل از آنکه بالای راست تو چون چوگان و کمان خم شود و از تو کاری ساخته نباشد، به هوش باش. عاشقان جانثار را بر سر و جان خویش، حکمی و فرمانی نباشد زیرا هر چه حکم عشق باشد، آن را انجام می دهند. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
تعبیر کامل غزل ۱۹۷ حافظ
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند
اگر زیبا رویان به این صورت داز مشتاقان دل ببرند، در ایمان زاهدان نقص و عیب ایجاد خواهند نمود. یعنی افراد بسیار متشرع نیز از تمنای ایشان در امان نخواهند بود.
هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند
هرجایی که آن شاخه گل نرگس شکوفا شود، یعنی هرجا که محبوب چشمان همچون نرگس خود را بگشاید، خوبرویان چشمان خودشان را به گلدان گل نرگس تبدیل میسازند. یعنی چشمان یار از چشمان همه زیبارویان قشنگتر است.
ای جوان سروقد گویی ببر
پیش از آن کز قامتت چوگان کنند
ای جوان بلندبالای راستقامت، پیش از آنکه از قد تو چوگان منحنی بسازند، یعنی پیش از آنکه بر اثر پیری خمیده شوی؛ در میدان زندگی گوی توفیق بزن و کاری کن.
عاشقان را بر سر خود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد آن کنند
عاشقان برای زنده بودنشان از خود اختیاری ندارند، هرچه تو بفرمایی همان کار را میکنند. یعنی اگر تو بفرمایی در راه تو جان میدهند.
پیش چشمم کمتر است از قطرهای
این حکایتها که از طوفان کنند
این داستانهایی که از طوفان نوح نقل میکنند، در نظر من کمتر از یک قطره است و یا حجم طوفان نوح در برابر اشک چشم من از قطره هم کمتر است. کنایه از اینکه بسیار اشک میریزم.
یار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند
وقتی که محبوب ما به رقص و سماع برمیخیزد، فرشتگان آسمان در عرش به رقص و دست افشانی میپردازند. همزمان با رقصیدن یار من شور و شوق همه کائنات را دربرمیگیرد.
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم بر انسان کنند
از بس گریه کردم، مردمک چشمم از زیادی گریه خونآلود شد، در کجا رسم است که این همه ستم بر کسی روا دارند؟
خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز
عیش خوش در بوته هجران کنند
ای دل من، با غم و غصه بسوز و بساز و خوش باش، چراکه رازداران پرده غیب در هجران و دوری به عیش و خوشی میپردازند.
سر مکش حافظ ز آه نیم شب
تا چو صبحت آینه رخشان کنند
ای حافظ، از آه و نالههای نیمه شب دست برندار و منصرف مشو تا به وسیله آنها آینه دلت را مانند روی صبح، روشن و تابناک بسازند.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل ۱۹۷ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.