غزلیات حافظ

معنی و تفسیر غزل ۱۲۱ حافظ: هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد

غزل ۱۲۱ حافظ با مصرع «هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد» آغاز می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که به گفته حافظ حریم عشق از عقل بالاتر است و رسیدن به آن گذشتن از جان را می‌خواهد. حافظ در ادامه پند می‌دهد و می‌گوید اگر می‌خواهی بلا از جان و تن تو دور باشد، باید مستمندان دعایت کنند و همواره از عایدات خود چیزی را به گدایان ببخشی. این غزل در زمان شاه شجاع و برای اظهار ارادت و تقرب به آن پادشاه سروده شده است. شرح کامل معنی و تفسیر غزل ۱۲۱ را در سایت فال حافظ بخوانید.

توجه: فال و طالع‌بینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.

غزل شماره ۱۲۱ حافظ

هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد

سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است

کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است

که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد

لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست

بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد

به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را

که صدر مجلس عشرت گدای رهنشین دارد

چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان

که دوران ناتوانی‌ها بسی زیر زمین دارد

بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است

که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد

صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان

که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد

و گر گوید نمی‌خواهم چو حافظ عاشق مفلس

بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد

معنی و تفسیر غزل ۱۲۱ حافظ

کسی می‌تواند در آسایش و سلامت زندگی کند که غرور و تکبر را از خود دور کند و دیگران را به چشم حقارت نگاه نکند. زندگی گاهی بهار دارد و گاهی خزان. صبور باش که هر آسایشی، سختی و مشکلات خود را به همراه دارد. آینده‌نگر باش و به فردای خود نیز فکر کن. مهربانی با دیگران را فراموش مکن تا در لحظات سختی یار و یاور داشته باشی.

به تعبیر دیگر:

زندگی آرام و همسر و همدمی بسیار نیکو نصیب شما می شود (شده است) قدر زندگی زیبای خود را بدان و در روزگار آسایش و توانایی دست ناتوانان را بگیر که زندگی فراز و نشیب بسیار دارد و هر کس دعای خیر مستمندان و نیازمندان را با خود داشته باشد هرگز به مصیبت و گرفتاری دچار نخواهد شد.

نتیجه تفال شما به غزل ۱۲۱

  • ویژگی های شما عبارت اند از: مهربان، صمیمی، پرحرف، مادی گرا، ثروت جمع کن، عاشق مسافرت و میهمانی، پر تحرک، اهل معامله، با فکر، با سعادت، با استعداد، خلاق، اهل معامله، کمک رسان و رفیق دوست.
  • همسری دارید یا خواهید داشت که بی نظیر است لذا ارزش او را بدانید و با او مهربان باشید و خواسته هایش را بر آورده سازید، چون آتشین مزاج است.
  • از اینکه از زندگی راضی هستید، خوشحالم ولی بعضی اوقات کارهای خلاف عادت انجام می دهید و با لجبازی، کاری را خراب می کنید. پس مواظب باشید.
  • از عقل و اندیشه خود کمک بگیرید و در ساختن زندگی آباد و شادی بخش تلاش کنید.
  • این نیت حتماً اجرا می شود ولی مقدمات کامل آن فراهم نشده است. پس باید دقت، همراه با سرعت و فعالیت را از یاد نبرید.
  • به پدر و مادر محبت کنید. ۴ فرزند در طالع دارید. به زودی به موفقیت بزرگی دست می یابید و ملاقات مهمی در پیش دارید. شخصی بلند قد و باریک اندام در اطرفیان شما وجود دارد. بهتر است با تفکر و تعقل بیشتری نسبت به وی رفتار کنید و مراقب باشید. در معامله ای سودی نصیب خانواده شما خواهد شد و موفقیت بزرگی در انتظار خانواده شما می باشد، بطوری که حسودان را مات و مبهوت خواهید کرد.
  • به زودی خوابی خواهید دید که در بین باد شدید قرار دارید. تعبیر آن: “برای کاری شما انتخاب شده اید و خواب شما حکایت از یک دوران سخت و پر تلاش دارد ولی بالاخره زندگی با احساس و با محبت را انتخاب می کنید و راه عشق و عرفان را پیش می گیرید.”
  • می گویند زندگی نامه شقایق چیست؟ رایت خون به دوش وقت سحر نغمه ای عاشقانه بر لب باد زندگی را سپرده در ره عشق به کف باد و هر چه بادا باد!

تعبیر کامل غزل ۱۲۱ حافظ

هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد

سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد

هر آن کسی که خاطری آسوده و یاری عزیز دارد، خوشبختی مونس او شد و بخت و اقبال همراهش است.

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است

کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

جایگاه عشق، مقامی بسیار بالاتر از عقل دارد و تنها کسی می‌تواند بر درگاه عشق بوسه بزند و به مقام عشق راه یابد که جان خود را برای نثار، در آستین داشته باشد. «جان در آستین داشتن» در زمان حافظ معادل همان «جان بر کف داشتن» زمان ماست.

دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است

که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد

به نظر می‌رسد که دهان کوچک و شکرین محبوب من، پادشاهی سلیمان است که نقش و نگار انگشتری لب لعل او، یک جهان را زیر فرمان خود دارد. حافظ دهان یار را به انگشتر سلیمان یا بهتر بگوییم نگین انگشتر سلیمان تشبیه کرده است که سلیمان با کمک آن قادر بود به همه موجودات فرمانروایی کند.

لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست

بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد

وقتی که یار در چهره‌اش لب لعل و سبزه عذار دارد، به دلبرم افتخار می‌کنم که زیبایی‌اش این هر دو را دارد.

به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را

که صدر مجلس عشرت گدای رهنشین دارد

ای توانگر، به ناتوانان و ضعیفان با چشم حقارت نگاه مکن، زیرا گدایانِ بی‌خانمان به بالای مجلس باده‌نوشی راه دارند.

چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان

که دوران ناتوانی‌ها بسی زیر زمین دارد

اکنون که زنده هستی و روی زمین راه می‌روی، قدر و ارزش توانایی را بدان، زیرا که روزگار، ناتوانی‌ها یا ناتوانان بسیاری را در زیر خاک پنهان کرده است.

بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است

که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد

دعای خیر مستمندان، بلا و آفت را از جان و دل دور می‌کند، چه کسی از خرمنی بهره می‌برد که از گدایان خوشه‌چین که در اطراف آن هستند شرم داشته باشد؟ یعنی همیشه چیزی از مال را باید انفاق کنی تا به برکت آن دست پیدا کنی.

صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان

که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد

ای باد صبا، نکته‌ای از وصف عاشقی مرا بازگو کن برای آن شاه خوبان (یار و محبوب) که کمترین بنده زرخرید او جمشید و کیخسرو هستند.

و گر گوید نمی‌خواهم چو حافظ عاشق مفلس

بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد

(در ادامه بیت قبل) و اگر آن شاه خوبان پاسخ داد که عاشقی حقیر و بی‌چیز همچون حافظ را نمی‌خواهم، به او بگویید که همواره پادشاهان همنشینی از مستمندان دارند. یعنی چیزی از آن شاه کم نمی‌شود اگر من هم عاشقش باشم.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل ۱۲۱ از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازات: ۵ / ۵. تعداد آرا: ۱۲

غزل‌های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *