معنی و تفسیر غزل ۱۱۸ حافظ: آن کس که به دست جام دارد
![](/wp-content/uploads/2023/08/ghazaliyat-hafez-cover.webp)
غزل ۱۱۸ حافظ با مصرع «آن کس که به دست جام دارد» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ برای مقابله با ریاکاری زاهدان همدوره خویش پادشاهی جمشید را از آن کسانی میداند که جام می را به دست دارند و سرچشمه آب حیات که سبب عمر جاودان خضر شد را در میکده میداند. در ادامه میگوید اینکه یار چه کسی را برگزیند ربطی به میخوارگی او و زهد خشک زاهدان ندارد. حافظ این غزل را در دوران جوانی سروده است. شرح کامل معنی و تفسیر غزل ۱۱۸ را در سایت فال حافظ بخوانید.
توجه: فال و طالعبینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.
غزل شماره ۱۱۸ حافظ
آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد
آبی که خضر حیات از او یافت
در میکده جو که جام دارد
سررشته جان به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد
ما و می و زاهدان و تقوا
تا یار سر کدام دارد
بیرون ز لب تو ساقیا نیست
در دور کسی که کام دارد
نرگس همه شیوههای مستی
از چشم خوشت به وام دارد
ذکر رخ و زلف تو دلم را
وردیست که صبح و شام دارد
بر سینه ریش دردمندان
لعلت نمکی تمام دارد
در چاه ذقن چو حافظ ای جان
حسن تو دو صد غلام دارد
معنی و تفسیر غزل ۱۱۸ حافظ
عقل بزرگترین موهبت خداوند به بشر است که با استفاده از آن میتوان کامروا شد. هر کس با دل پاک و چشم امیدوار به درگاه خدا برود ناامید برنمیگردد، پس ایمانت را به او تقویت کن و از خدا کمک بخواه. منتظر خبری از محبوب خود هستی و به زودی به مرادت خواهی رسید. رقیبان و حریفان زیادی داری که چشم به شکست تو دارند بنابراین سعی کن که کبر و دورویی را از خود دور کنی و به دوستان صادق بپیوندی.
عقل و اندیشه بزرگترین موهبتی است که خدا در اختیار انسان نهاده است و با استفاده از این نعمت انسان به قله کامیابی و سعادت خواهد رسید. به جای آنکه عمر گرانبها را مصروف کم و زیاد دنیا کنی از عقل و اندیشه خود استفاده کن تا به تمام آرزوهایی که فکر می کنی دست نیافتنی است دست یابی و بدان که آینده از آن توست.
نتیجه تفال شما به غزل ۱۱۸
- از زندگی ات لذت ببر و سر خوش باش. بسیاری غبطه زندگی شما را می خورند. به همین جهت حسادت می روزند و سخن چینی می کنند. درحالی که تمام آنها دروغ محض می باشد. او بسیار مهربان و ساده و نجبیب است.
- ویژگی های شما عبارت اند از: مدیر و مدبر، زیرک و دانا، واقع گرا، زود رنج، باهوش، متعادل، در ثروت متعادل، در مقام کاری، خوشگذران، جدی، ناقلا، منطقی، دقیق، روشنفکر و رفیق باز.
- لذت بردی که کاملاً ویژگی های شما را برشمردم. پس سایت تاروت رنگی را به دوستانت هم معرفی کن.
- شخصی بلند اندام، سبزه، بینی کشیده و میان سال تفکر مثبتی نسبت به شما ندارد. بهتر است حواستان را جمع کنید و با تفکر و تعقل رفتار کنید.
- چرا به نتیجه کار خود امید نداری و به تلاش خود بدبین هستی. اگر شما با تلاش بیشتر و دقت و سرعت بیشتری عمل کنی، با توکل بر خدا موفقیت در چند قدمی شما است.
- حضرت حافظ در بیت پنجم می فرماید:ای ساقی آنکه در روزگار کامرواست، کامگاری وی تنها از نوش لب توست.حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- مسافرت فعلاً صلاح نیست. مسافر حالش خوبست. بیمار شفا نمی یابد. قرض ادا می شود. خرید و فروش تفاوتی ندارد. خبر ناگواری می رسد. ناراحت نباش، هدیه ای دریافت می کنی.
- کوشش همراه با اراده، تضمین کننده زندگی شماست. پس تلاش کنید.
- از حسودان و بد اندیشان هراسی به دل راه ندهید و مصمم در این راه گام بردارید و به فکر سلامتی جسم و روح خود باشید.
- از رنگ لیمویی استفاده کنید که موجب تقویت سیستم عصبی است و ماهیچه های قلب و گردش خون شما را بهتر می سازد.
تعبیر کامل غزل ۱۱۸ حافظ
آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد
آن کسی که جام شراب یا جام معرفت را به دست گرفته است، همواره پادشاهی و شکوه جمشید متعلق به اوست.
آبی که خضر حیات از او یافت
در میکده جو که جام دارد
آن آب حیاتی که خضر با نوشیدن آن عمر جاویدان یافت، در میخانه جستجو کن، زیرا که آب حیات در قدح شراب است.
سررشته جان به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد
زمام زندگی خودت را به جام شراب واگذار کن، زیرا که رشته زندگی به واسطه آن، در نظم و ترتیب است. اگر شراب نباشد، جان آشفته میشود.
ما و می و زاهدان و تقوا
تا یار سر کدام دارد
ما با شراب سر و کار داریم و زاهدان با پرهیزکاری همراه هستند، باید منتظر باشیم تا ببینیم که یار به سوی کدامیک میل دارد. معلوم نیست، شاید یار شرابخواری ما را از تقوای زاهد ریاکار بیشتر بپسندد.
بیرون ز لب تو ساقیا نیست
در دور کسی که کام دارد
ای ساقی، فقط آن کسی که از لب تو بهرهمند است، در این زمانه و دوران کامرواست.
نرگس همه شیوههای مستی
از چشم خوشت به وام دارد
نرگس تمام انواع مستی کردن را از چشمان زیبای تو قرض گرفته است. چشم خمار معشوق همواره به نرگس تشبیه میشود و در اینجا حافظ میگوید نرگس همه این زیباییهایش را از تو گرفته است وگرنه خودش چیزی نداشت.
ذکر رخ و زلف تو دلم را
وردیست که صبح و شام دارد
یادآوری چهره و گیسوی تو همانند دعایی است که دلم هر صبح و شب آن را تکرار میکند.
بر سینه ریش دردمندان
لعلت نمکی تمام دارد
لبان همچون لعل آبدار تو همیشه بر سینه مجروح دردمندان عشقت نمک حسرت میافشاند. زخم را اگر نمک بپاشی، میسوزد و دیدن لب جانان باعث میشود که دل عاشقان بیشتر مجروح و نالان شود.
در چاه ذقن چو حافظ ای جان
حسن تو دو صد غلام دارد
ای جانان و محبوب من، دویست غلام همچون حافظ در چاه زنخدان تو اسیر زیباییات هستند.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل ۱۱۸ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.