معنی و تفسیر غزل ۸۰ حافظ: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
غزل ۸۰ حافظ با مصرع «عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ میگوید در پی پیدا کردن عیوب دیگران مباش که در این عالم هیچکس بینقص نیست. این غزل به استقبال غزلی از خواجوی کرمانی سروده شده است. حافظ به زاهد ریاکار میگوید به فکر گناه خویش باش چرا که گناه مرا به پای تو نخواهند نوشت. در ادامه از او میخواهد از لطف خداوند ناامیدش نکند، چرا که از اسرار ازل خبر ندارد. شرح کامل معنی و تفسیر غزل ۸۰ را در سایت فال حافظ بخوانید.
توجه: فال و طالعبینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.
غزل شماره ۸۰ حافظ
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکدهها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
معنی و تفسیر غزل ۸۰ حافظ
مشغول کار خودت باش و به دنبال عیوب دیگران نگرد. هیچکس در این عالم بیعیب و نقص نیست. تو هرچه که باشی چه خوب و چه بد، به پای خودت نوشته میشود. پس این حق تو است که هر طور دوست داشته باشی زندگی کنی. آرزوهای تو یکی پس از دیگری برآورده میشوند. تقوا و پرهیزگاری را پیش بگیر تا از پیشگاه خداوند متعال دور نشوی.
عیبجویی از دیگران کار بسیار زشتی است. هر کسی مسئول عواقب اعمال خود است و از ظاهر انسانها نمی توان به باطن آنها پی برد و کسی از باطن دیگری خبر ندارد. درست است که همه انسانها جایزالخطا هستند ولی انسان عاقل از اشتباهات دیگران درس می گیرد و آن را تکرار نمی کند. پس تو نیز از تجربیات دیگران استفاده مفید کن.
نتیجه تفال شما به غزل ۸۰
- اینقدر دنبال عیب و نقص دیگران نباش. بلکه خوبی های مردم را نظاره کن. چون گل بی عیب، خداست. هر کس نواقصی دارد که می توان با ملاطفت و مهر به او گوشزد نمود تا برطرف کند.
- حضرت حافظ در بیت چهارم می فرماید:من سر تسلیم و رضا بر خشت در میخانه می گذارم و با عشق، همساز می شوم. مدعی نادان اگر معنی سخن را در نیابد، باید قانع شود که مغزش از نظر عدم درک با خشت میخانه عشق، یکسان و برابر است.
- شما در اجرای این نیت با کمال زیرکی و متانت و هوش ادامه دهید و سخن حسودان و یاوه گویان را گوش نکنید. بلکه حتماً با یکی از اقوام و آشنایان نزدیک مشورت کنید و از فکر او یاری بگیرید.
- خودخواهی، خرده گیری، وسواس، تقلید، لخرجی، تند خویی و لجبازی کار خوبی نیست. انسان را از حقیقت دور می دارد که خوشبختانه شما به این امور توجه دارید و از زندگی نسبتاً خوبی برخوردارید. البته یکی قصد تخریب آن را دارد. چون خودش از وضعی رقت بار برخوردار است. پس از او دوری کنید.
- کسی خیلی به شما عشق می ورزد اما شما در خانه، او را آزار می دهید و ناخواسته موجبات ناراحتی او را فراهم می سازید. باید توجه کنید که او به کسی غیر از شما توجه ندارد و این بدگمانی شما، ناشی از هم نشینی با دیگران است.
- از امر و نهی کردن و دخالت در امور دیگران لذت می برید. سعی کنید تا از شما نخواسته اند، دخالت نکنید.
- شما از هوشی برتر برخوردارید که همین استعداد، موجب این عوامل می شود. در حالی که با این استعداد می توانید به مقامی بلند دست یابید و نردبان ترقی را با توکل بر خدا و تلاش طی کنید.
- خبری خوش، پولی یا مقامی به زودی در انتظار شماست. گمشده پیدا می شود و از مسافر خبر خوشی می رسد. خرید و فروش فعلاً جایز نیست اما مسافرت نیکوست.
تعبیر کامل غزل ۸۰ حافظ
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
ای زاهدِ پاک سرشت، یعنی به تمسخر میگوید ای زاهدی که خلقتاً پاک و طاهر آفریده شدهای، به عیبجویی قلندران وارسته مپرداز. زیرا گناه دیگران را به حساب تو نخواهند گذاشت.
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
خطاب به زاهد میفرماید: من اگر خوبم و یا بَدم یعنی اگر صالحم و یا طالحم، به تو ربطی ندارد، تو برو به کار خودت برس. هرکس حاصلِ کِشتِ خودش را برداشت میکند و جزای اعمالِ خود را خواهد دید. پس از صالح بودن و یا طالح بودن ما به تو نه فایده میرسد و نه ضرر.
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
هر کسی خواستار یار است، چه هشیار و چه مست؛ و همه جا خانه عشق است. چه مسجد باشد و چه کلیسا. یعنی هر عاقل و لایعقل طالب یار است. همگی انسانها طالبِ اویند و هر گوشهای از مسجد و یا کلیسا خانه عبادت اوست.
سر تسلیم من و خشت در میکدهها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
سَرِ تسلیمِ من، خشت درِ میخانهها را بالش خود کرده است یعنی درِ میکدهها اقامتگاهِ من شده و از آنجا جدا نمیشوم. من ذوقِ باده را به فلک نمیدهم و اگر مدعی معنای این سخن را نمیفهمد به او بگو از زور ناچاری و غضب سرت را بزن به خشت. چنانکه معمول است که گویند: فلانی سرش به سنگ هم بخورد از حرفِ خود دست نمیکشد.
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
ای زاهد، از سابقه لطفِ ازل یعنی آنچه خدا در روز ابتدای خلقت از مهر و کرامت به بندگان نوشته است؛ مرا ناامید و مأیوس مکن زیرا تو چه میدانی که در عالم غیب و نزدِ خدا چهکسی مقبول و چهکسی مردود است. چه بسا ممکن است که ما به سببِ توبه از رندی، مقبولِ درگاهِ خداوند واقع شویم و تو به سبب غرورِ زهد مردود شوی.
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
تنها من نیستم که که از خلوت پرهیزکاری بیرون افتادم یعنی فقط من نیستم که بعد از صلاح و تقوی، رند و باده نوش شدم بلکه حضرت آدم هم به سبب یک نافرمانی بهشت را از دست داد.
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
ای حافظ، اگر روزِ آخرِ زندگیات جام شرابی به دست آوری؛ از کوی میخانه مستقیماً تو را به بهشت برند. یعنی بدون عذابِ قبر و بدون سؤالِ منکر و نکیر یکسره به بهشت میروی.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل ۸۰ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.