معنی و تفسیر غزل ۱۹۵ حافظ: غلام نرگس مست تو تاجدارانند
غزل ۱۹۵ حافظ با مصرع «غلام نرگس مست تو تاجدارانند» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ معشوق را مخاطب قرار میدهد و شاهان و سروران را غلام چشم مست او و خراب شراب لبهای سرخ یار میداند. در عشق عاشق و معشوق رازدارند اما باد صبا و اشک چشم عاشق راز را برملا میکنند. این غزل یکی از چند غزل خاص و عاشقانه اوست که در آن شاعر علاوه بر عاشقانه بودن غزل به معاندین خود گوشه و کنایههایی نیز زده است. شرح کامل معنی و تفسیر غزل ۱۹۵ را در سایت فال حافظ بخوانید.
توجه: فال و طالعبینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.
غزل شماره ۱۹۵ حافظ
غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب باده لعل تو هوشیارانند
تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند
ز زیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر
که از یمین و یسارت چه سوگوارانند
گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
که از تطاول زلفت چه بیقرارانند
نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزارانند
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
پیاده میروم و همرهان سوارانند
بیا به میکده و چهره ارغوانی کن
مرو به صومعه کان جا سیاه کارانند
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
که بستگان کمند تو رستگارانند
معنی و تفسیر غزل ۱۹۵ حافظ
خواهان و علاقهمندان بسیاری داری و خودت نیز این را میدانی، اما این قضیه نباید باعث شود که دچار غرور و خودپسندی شوی و به دیگران بیاعتنایی و سرگرانی کنی. جلوی ضرر را از هرجا بگیری منفعت است و از هرجایی میتوانی به اشتباه و مسیر غلطی که انتخاب کردهای آگاه شوی، پس همین حالا اشتباهاتت را جبران کن و راه درست را در پی بگیر.
چرا از تجربه و کمک دیگران استفاده نمیکنی؟ هرگز خودت را از مشورت بینیاز مدان، با کمک بزرگان میتوانی مشکلاتت را حل کنی. به عاقبت کاری که انجام میدهی فکر کن و فریب لحظههای زودگذر را مخور.
در بند عشق کسی هستی که عاشقان بسیار دارد و تو وقتی خود را با رقیبانت مقایسه می کنی به این نتیجه می رسی که از همه آنها عقب تر هستی. گویا آنها سواره اند و تو پیاده. ضمن آنکه می دانی وصال او مایه سعادت و خوشبختی توست پس ناامید مشو و بدان کسی به مقصود می رسد که خدا با اوست و از خدا مدد بخواه که او بهترین یاور و همراه است.
نتیجه تفال شما به غزل ۱۹۵
- حضرت حافظ در بیت های پنجم، ششم و هشتم می فرماید: ای که لاف خداشناسی، بهشت موعود سهم ماست. پس از نزد ما دور شو زیرا شایسته بخشش، گناهکارانند که به امید کرمش به درگاه او روی می آورند نه با غرور عبادت.
- تنها من نیستم که به روی آن چهره چون گل غزل می خوانم بلکه از هر طرف هزاران بلبل داری که مدح تو را می گویند. به میخانه بیا و با نوشیدن می، چهره را گلگون کن و به دیر عابد مرو که جای سیاهکاران و دامن آلوده هاست. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- به شما تبریک و تهنیت می گویم که نزد همه محبوب هستید و وجودتان موجب افتخار و برکت خانواده و دوستان است. به همین جهت همه شما را دوست دارند و خداوند یار و یاور شما است. این نیت بر آورده می شود و جای هیچ گونه نگرانی نمی باشد. حصول این نیت بر اثر کارهای خیر و دعای اطرافیان می باشد. پس به یکی از مشاهد متبرکه بروید و نذر خود را ادا کنید.
- بیمار شفا می یابد. ازدواج حتمی است. مسافر اوضاعش کاملاً بر وفق مراد است و مشکل او حل شده است. درباره او نگران نباشید. خرید و فروش عالی است. ملاقاتی در پیش دارید که مفید خواهد بود و به مسافرتی می روید که مبارک است.
- از زندگی خوبی برخوردارید ولی حسودان نمی گذارند. زخم زبان آنان تاثیری ندارد. او شما را خیلی دوست دارد ولی از ابراز آن شرم و حیا دارد اما حقیقتاً عاشق شماست.
- ویژگی های شما عبارت اند از: بخشنده، مهربان، دست و دلباز، کمک کن، با ادب، مهاجم، قدرت طلب، پرحرف، مغرور، بی پروا، نا آرام، پر صدا، عجول، حادثه جو، با نمک و پیش آهنگ.
تعبیر کامل غزل ۱۹۵ حافظ
غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب باده لعل تو هوشیارانند
پادشاهان شایسته این هستند که غلام چشم همچون نرگس مست تو باشند. مردم هوشیار این شایستگی را دارند که از شراب لب سرخ تو مست و خراب شوند.
تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند
باد صبا با پراکندن بوی زلفت درباره تو خبرچینی کرد و مرا اشک چشم رسوا ساخت و راز عشقم را برملا کرد، وگرنه عاشق و معشوق اسرار نگهدار یکدیگر هستند.
ز زیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر
که از یمین و یسارت چه سوگوارانند
آنگاه که زیر خرمن زلف دو طرفه خود گذر میکنی، نگاه به دو طرف خود بینداز و ببین که چگونه از طرف راست و چپ تو مردم برای زلفت سوگواری میکنند.
گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
که از تطاول زلفت چه بیقرارانند
مانند نسیم صبا بر بنفشهزار بگذر تا بنگری که از تعدی و تجاوز زلف تو تا چه حد افراد بسیاری بیقرار و بیتاب و توان هستند.
نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
ای خداشناس، برو و دست از من بدار و بدان که بهشت قسمت ماست و این گناهکارانند که استحقاق بخشش خداوند را دارا هستند. یعنی ما چون گناهکاریم، سزاواریم که خدا ما را ببخشد و وارد بهشت سازد.
نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزارانند
نه تنها من به شوق گل چهره تو غزلسرایی میکنم که از هر طرف که بنگری هزاران بلبل نغمهخوان تو هستند. هزار به دو معنی آمده است. هم عدد هزار و هم هزاردستان که نام دیگر بلبل است.
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
پیاده میروم و همرهان سوارانند
ای خضر مبارک قدمتو مرا دستگیری و یاوری کن که در این کاروان من پیاده میروم و همراهانم سوارهاند. نقل است که حضرت خضر در بیابانها به کسانی که از کاروان جدا شده و در راه ماندهاند، کمک میکند.
بیا به میکده و چهره ارغوانی کن
مرو به صومعه کان جا سیاه کارانند
به میخانه سری بزن و با نوشیدن شراب صورت خود را گلگون کن به خانقاه پا مگذار که آنجا تباهکارانی چند گرد هم جمع شدهاند.
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
که بستگان کمند تو رستگارانند
خدا کند که حافظ از آن زلف پر پیچ و تاب رهایی نیابد، چرا که آنهایی که در کمند تو بسته و اسیرند رستگاران واقعی هستند.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل ۱۹۵ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.