معنی و تفسیر غزل ۱۸ حافظ: ساقیا آمدن عید مبارک بادت
غزل هجدهم حافظ با مصرع «ساقیا آمدن عید مبارک بادت» آغاز میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در روزهای اول شوال و همزمان با ایام ورود مجدد شاه شجاع به شیراز، پس از شکست سختی که به برادر خود داد، سروده شده است. این غزل سراسر شادی، نشاط و گشایش در امور پس از گذراندن دوره سختی است که البته باید قدر آن را دانست. شرح کامل معنی و تفسیر غزل ۱۸ حافظ را در سایت فال حافظ بخوانید.
توجه: فال و طالعبینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.
غزل شماره هجدهم حافظ
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت
برسان بندگی دختر رز گو به درآی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
چشم بد دور کز آن تفرقهات بازآورد
طالع نامور و دولت مادرزادت
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت
معنی و تفسیر غزل ۱۸ حافظ
وفای به عهد را سر لوحه زندگی خودت قرار بده تا همیشه روزهایت مثل عید، خوش و بهاری باشند. ایام فراق به سر رسیده است و به زودی غم و اندوه از دلت بیرون خواهد رفت و جای آن را شادی میگیرد. طالع و فال تو بسیار روشن و پاک است. اگر شکر خدا را بجای آوری غم هیچگاه به زندگیات راه پیدا نخواهد کرد. از فرصتهایی که بدست میآوری نهایت استفاده را انجام بده.
اکنون که دوران کامیابی و خوشبختی به تو روی کرده است به وعده هایی که داده ای عمل کن و بدان که این شادی نتیجه همت بالا و کوشش خود توست. برای اقبالی که به تو روی کرده، شکرگذار خداوند باش و از چشم بد و افراد حسود به خدا پناه ببر. اگر به دنبال موفقیت هستی راه راست خارج مشو وگرنه هرآنچه با سعی و تلاش به دست آورده ای از دست خواهی داد.
نتیجه تفال شما به غزل ۱۸ حافظ
- بسیار نیت و فال خوبی است. بر شما مبارک باد. اصولاً شما فردی با اخلاص و با ایمان هستی و همه را مانند خودت تصور می کنی. پس بی ریا به همه نیکی روا می داری ولی آگاه باش که زمانه بد دوره ایست و مردم برای امور دنیوی حاضرند سر نزدیک ترین فرد خود کلاه بگذارند. به قول خود وفا نکنند و بد عهدی نمایند و حتی امکان ضربه زدن نیز وجود دارد. پس به اینها اعتماد و اطمینان نداشته باش که از وضعیت مناسب شما سخت ناراحتند.
- از اینکه شخصی با ایمان، مهربان، صمیمی، زود جوش، خوش برخورد، عاطفی و بخشنده هستید، به شما تبریک می گویم ولی مواظب باش که شخصی برای یکی از نزدیکان شما نقشه شومی کشیده. شما او را متوجه کنید.
- نیت شما برآورده می شود و جای هیچگونه نگرانی نیست و این پریشانی شما ناشی از وسواس می باشد که کاملاً بی مورد می باشد.
- طالع شما در برج حمل است. زندگی بسیار خوبی دارید و از این نیز بهتر می شود. قدری امساک و صرفه جویی کنید. خبری و هدیه ای دریافت می کنید. مسافری می آید و شما را خوشحال می کند. بیمار شفا می یابد. خرید و فروش هر دو نافع و سودمند است.
- طلب وصل می شود و قرض ادا میگردد. گمشده پیدا می شود. خوابی خواهید دید. برای کسی تعریف نکنید.
- نذری که کرده اید، ادا کنید. همین پنجشنبه به یکی از مشاهد متبرکه بروید و سوره مبارکه الروم از آیه ۳۰ تا ۶۰ را بخوانید. گشایش حاصل میشود.
- در خانه همه شما را دوست دارند. خوش به حالتان. سعی کنید این مهر و محبت را حفظ کنید و نسبت به اطرافیان توجه بیشتری داشته باشید و کانون خانوادگی را گرم نگه دارید.
- انسان های موفق، با یاد خدا، دلی آرام و مطمئن دارند. آگاه باشید که تنها با یاد خداوند، دلهای مردم قرار و اطمینان پیدا می کند.
- به همه اعتماد دارید. درحالیکه انسان نباید همه را مورد اعتماد قرار دهد. اخلاص شما قابل تقدیراست اما اگر در کنار این امر مهم، خویشتن دار هم بودید، بسیار عالی بود.
- زود رنج هستید و زود عصبانی می شوید. علتش کم توقعی شما می باشد. همسر و پدرتان سخت نگران شما می باشند ولی ابراز نمی دارند. بنابراین لازم است که آنها را از نگرانی خارج سازید.
تفسیر کامل غزل ۱۸ حافظ
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت
ای ساقی، آمدن عید بر تو مبارک باشد. آن وعده و وعیدهایی که پیش از این میدادی (که هنگام عید چنین کنم و چنان و اگر عید شد جامها لبریز از شراب سازم) از یادت نرود (یا مبادا از یادت برود).
برخی مفسران عید را به عید نوروز تعبیر میکنند اما نباید فراموش کرد که «می نوشیدن در عید» در غزل حافظ تکرار شده و مربوط به عید فطر است. گویا پس از پایان ماه رمضان میکدهها گشوده میشد، به عنوان نمونه در بیت «روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست / می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست» در غزل شماره ۲۰ حافظ و مطلع غزل ۸۴ «ساقی بیار باده که ماه صیام رفت» به این موضوع اشاره دارد.
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت
باورش برایم عجیب است که چگونه در این روزهای جدایی، دل از همآوردان جَنگ عشق بریدی و قلب و خاطرت به این کار راضی شد.
این بیت تلمیح به این قانون دینی دارد که در ماههای حرام جنگ کردن ممنوع است.
برسان بندگی دختر رز گو به درآی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
(ای ساقی) ارادت و چاکری ما را به دختر درخت انگور (مقصود شراب است) عرض کن و بگو که از پرده خُم بیرون بیا و به بزم بخرام که نفس صدق و دعای ما تو را از زندان و بند آزادی بخشید.
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت
(ای دختر رز) خوشی حال اهل مهمانی و بزم به قدم مبارک تو و باز آمدن تو بستگی دارد. (در مقام دعا خواهانم که) آن دلی که شادمانی تو را نخواهد، همواره اندوهگین باشد.
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
خدا را سپاس میگویم که سمن و سرو و گل و شمشاد تو از دستبرد پاییز آسیبی ندید و خزان در آنها راه پیدا نکرد و تو صحیح و سالم هستی.
هرکدام از این چهار گیاه استعاره از یکی از اندامهای معشوق است. «سمن» به دلیل سپیدی و لطافت استعاره از لطافت چهره معشوق است، «سرو» به سبب اعتدال و سرافرازی استعاره از قد بلند معشوق است. «شمشاد» بخصوص برگهایش به سبب باریکی و فراوانی به موی خوبان شباهت دارد و گل علاوه بر زیبایی نماد معشوق خودرأی است.
برای آشنایی بیشتر با «سمن» به معنی بیت هفتم غزل ۱۶ حافظ «خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت» مراجعه کنید.
چشم بد دور کز آن تفرقهات بازآورد
طالع نامور و دولت مادرزادت
دیده حسود دور و کور بادا، چراکه بخت بلند و اقبال نیک که از بدو تولد با تو و همزاد توست، تو را از جدایی فراق و دوری دوباره به نزد ما بازآورد.
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت
ای حافظ، از سعادت و اقبال این سفینه نوح غافل مباش و بدان چنگ درزن تا تندباد رویدادهای ناخوش روزگار بنیاد هستی تو را ویران نسازد.
کشتی نوح در این بیت استعاره از باده است و از دو جهت این تشبیه را به کار بردهاند: یکی اینکه در دریای غم آدمی را آسوده میدارد و دیگر آنکه در قدیم جام شراب را به شکل کشتی میساختند. تشبیه ظرف شراب به کشتی در شعر حافظ در ابیاتی همچون بیت «مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی / که گفتهاند نکویی کن و در آب انداز» در غزل حافظ ۲۶۳ «بیا و کشتی ما در شط شراب انداز» و بیت «کشتی باده بیاور که مرا بیرخ دوست / گشت هرگوشه چشم از غم دل دریایی» در غزل ۴۹۰ «در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی» سابقه تکرار دارد.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل هجدهم حافظ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.