غزلیات حافظ

معنی و تفسیر غزل ۱۷۶ حافظ: سحرم دولت بیدار به بالین آمد

غزل ۱۷۶ حافظ با مصرع «سحرم دولت بیدار به بالین آمد» آغاز می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که به شیوایی و زیبایی وصال پس از دوری را به تصویر می‌کشد. در وقت سحر که از بهترین اوقات روز است، بخت و اقبال به سراغ حافظ آمده و به او مژده می‌دهد که خسرو شیرین و نگار او به دیدنش آمده است. این غزل در روز‌های اول ورود مجدد شاه شجاع به شیراز پس از فراری شدن شاه محمود یعنی در ماه ذیحجه ۷۶۷ سروده شده است. شرح کامل معنی و تفسیر غزل ۱۷۶ را در سایت فال حافظ بخوانید.

توجه: فال و طالع‌بینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.

غزل شماره ۱۷۶ حافظ

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای

که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد

گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد

ناله فریادرس عاشق مسکین آمد

مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست

ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست

که به کام دل ما آن بشد و این آمد

رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار

گریه‌اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد

چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل

عنبرافشان به تماشای ریاحین آمد

معنی و تفسیر غزل ۱۷۶ حافظ

صبر و تحمل تو در برابر شکست‌ها و ناکامی‌های گذشته قابل ستایش است. همان‌گونه که عاشقان تیرگی شب را به امید روشنایی صبح تحمل می‌کنند، تو نیز به روشنی خواهی رسید؛ دشمنانت شکست را قبول کرده‌اند و دوران غم به پایان رسیده است، پس شاد و خوشحال باش.

به زودی مالی به دستت خواهد رسید که باعث حل مشکلات می‌گردد. نور امید و خوشبختی به وجود تو تابیده است و خبر از روزهایی دل‌انگیز همراه با موفقیت و پیروزی می‌دهند. موفقیت کامل به تلاش بیشتر خودت بستگی دارد، اکنون که اوضاع مساعد است خودت هم تلاشت را بیشتر کن.

به تعبیر دیگر:

کسی (موقعیتی) که مدتهاست انتظار آن را می کشی به تو روی خواهد کرد. با آمدن او تمام زندگیت شکل تازه ای به خود خواهد گرفت و شادی در خانه ات را خواهد کوفت، پس غم و غصه بیهوده مخور و هراسی از دشمنان و بدخواهان به دل راه مده که خدا با توست و کارهایت سامان می یابد.

نتیجه تفال شما به غزل ۱۷۶

  • حضرت حافظ در بیت های پنجم تا هفتم می فرماید:پرنده دل بار دیگر هوا خواه محبوبی هلال ابروست. ای کبوتر دل بنگر که باز شکاری به صید کردن تو آمده است. ای ساقی باده بده و از برای دشمن و دوست غم مخور زیرا رفتن دشمن و آمدن دوست بر رفق مراد ماست. چون ابر بهاری شیوه پیمان شکنی و بی وفایی روزگار را در پژمرده شدن گلزار دید. به هر حال، یاسمن و سنبل و نسرین گریه کرد.
  • این نیت بر شما مبارک باد که این نیت با توکل به خداوند و شکیبایی عملی می گردد. لذا بر دقت و تلاش خود بیفزایید.
  • اگر با دقت، سرعت و علاقه عمل نکنید، به مقصد نمی رسید. چون رقیبان در کمین هستند. لذا هوشیار باشید. اسرار درون را با نا اهلان در میان مگذارید و مواظب اطراف خود باشید که سخت حسودان در تلاشند.
  • مژدگانی بنده این است که اولاً برایم دعا کنید ثانیاً سایت تاروت رنگی را به همه معرفی نمایید، چون نیت شما عالی است و به زودی شاهین موفقیت بر بام منزل شما آشیانه خواهد گرفت.
  • ویژگی های شما عبارت اند از: با محبت، صمیمی، با نمک، اهل سوال، خیرخواه دیگران، سخاوتمند، طناز و زیبا، شیک پوش، بی ریا، خوش بین، قدر شناس، متعادل، عشوه گر و با ایمان.
  • مسافر در حال تغییر و تحول می باشد. شما سه فرزند در طالع دارید. همسرتان مهربان است و خیلی در مقابل بد اخلاقی های شما تحمل می کند. لطفاً از دخالت دیگران در زندگی خانوادگی خودداری کنید و زندگی راحت خود را دچار تزلزل نسازید. حسودان درکمین و سخن چینان حیله گرند.
  • رنگ لیمویی یا کرم را به شما توصیه می کنم که علاوه بر اینکه برازندگی شما را دو چندان می کند، باعث آرامش و نشاط و سبب گرمی و مهر و محبت می شود و از وسواس و اضطراب و تردید جلوگیری می کند.

تعبیر کامل غزل ۱۷۶ حافظ

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

به وقت سحر پیک سعادت‌بخش بیدار بر بالای بسترم آمد و گفت: بلند شو که آن پادشاه شیرین‌دهن بازگشت.

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

جام شراب عشق را لبریز کن و مستانه به دیدن نگار زیبا برو، تا ببینی که محبوبت چگونه با راه و روش سرمستی و سر خوشی آمده است.

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای

که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد

ای عاشق گوشه‌نشین که به دنبال استشمام بوی یار هستی، مژدگانی بده تا خبری خوش به تو بگویم و آن خبر اینکه اکنون آهوی ختن از صحرا به سمت تو آمده است.

گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد

ناله فریادرس عاشق مسکین آمد

اشک شوق ناشی از آمدن محبوب به چهره سوخته‌دلان و عاشقان طراوت بخشیده است و آه و ناله به داد عاشق بیچاره رسیده است.

مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست

ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

دلم همچون پرنده‌ایست که مشتاقِ کمان ابروی یار است تا او را شکار کند.‌ ای کبوتر دل، مراقب باش که از شکار شاهین نگاه این زیبارو ایمن نخواهی بود.

ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست

که به کام دل ما آن بشد و این آمد

ای ساقی، شراب جان‌افزا در جام دلم بریز و از دوست و دشمن هراسی نداشته باش، زیرا از جهت بر آوردن کام دل ما دشمن رفت و دوست پدیدار شد.

رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار

گریه‌اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد

وقتی که ابر بهاری روش عهدشکنی روزگار را دید، بر اوضاع گل‌های یاسمن و سنبل و نسرین یعنی عمر کوتاهشان دلش سوخت و به حال آن‌ها گریه کرد. این بیت حسن تعلیل برای باران بهار است.

چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل

عنبرافشان به تماشای ریاحین آمد

زمانی که باد صبا شعر حافظ را از زبان بلبل شنید، هوا را به وسیله عنبر خوشبو کرد و به تماشای گل‌های بوستان آمد.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل ۱۷۶ از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازات: ۵ / ۵. تعداد آرا: ۱۲

غزل‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *