معنی و تفسیر غزل ۱۳۸ حافظ: یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
غزل ۱۳۸ حافظ با مصرع «یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد» آغاز میشود. این غزل حافظ هنگام مسافرت شاه شجاع به اصفهان سروده شده و از اینکه به دلایلی شاه از شاعر تودیع به عمل نیاورده گلایهمند است. با این حال حافظ با ادب هرچه تمامتر از او یاد میکند و او را جوانبخت و خود را غلام و بنده او میداند. در ادامه به زیبایی نالههای دل خود را از فریاد فرهاد در کوه بیستون جانسوزتر میشمارد. شرح کامل معنی و تفسیر غزل ۱۳۸ را در سایت فال حافظ بخوانید.
توجه: فال و طالعبینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمیکنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.
غزل شماره ۱۳۸ حافظ
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
رهنمونیم به پای علم داد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد
شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد
کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد
غزلیات عراقیست سرود حافظ
که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد
معنی و تفسیر غزل ۱۳۸ حافظ
ناراحتی در وجود تو رخنه کرده است. کسی که به او نیکیپیش خودت احساس میکنی که از هدف و مقصودی که برای خود تعیین کردهای بسیار فاصله گرفتهای یا عزیزی نسبت به تو بیتوجه و بیاعتنا شده است. انتظار و امید داشتن، تو را به هدفت نزدیکتر خواهد کرد پس نگرانی و غم را از دلت بیرون کن. اما این را هم بدان که با ناله و شکایت کاری از پیش نمیبری و بهتر است تا رسیدن به مقصود صبر کنی.
اختلافی بین شما به وجود آمده که تو سعی بسیار کرده ای که آن را از بین ببری ولی تاکنون تلاشت بی نتیجه مانده است. گرچه تو قصد جبران آن را داشته ای، ولی او فرصت جبران به تو نداده است. همانگونه که تا به حال راز دل خود را با هیچ کس نگفته ای، پس از این هم رازدار باش و به تلاشت ادامه بده که موفق خواهی شد.
نتیجه تفال شما به غزل ۱۳۸
- ویژگی های شما عبارت اند از: تودار، خود خور، مهربان، با ایمان، خوش، جذاب، اخمو، کم کار، دست و دلباز، راحت طلب، زود رنج، عاشق پول و ثروت، نامنظم، اهل عطر، زود قهر کن، عاشق خانواده، خوش شانس، مزاج سرد و منصف.
- حضرت حافظ در بیت های چهار، هشت و نهم می فرماید: آنکه به جمال خدا آفریده تو اعتراف نکند، خانه آرایشگر هستی، آرزوی وی را نقش نبندد و به کام دلش نرساند. ای رامشگر، دستگاهی را که می خواستی تغییر بده و نغمه عراقی را بزن زیرا یار من آن سوی رفت و از دلشدگان یاد نیاورد. سخن شور انگیز حافظ شعر دلپذیر عراقی است. کیست که این نغمه های جانسوز را بشنود و خروش از جانش بر نیاید.
- حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
- موفقیت شما حتمی است اما آزردن دیگران کار شما را دشوار می کند. سعی کنید با پدر و مادر و نسبت به دوستان، وفادار و مهربان باشید که ستاره خوشبختی از افق زندگی شما درحال طلوع کردن است.
- مسافرت را توصیه می کنم. قرض ادا می شود. همسر یا پدر شما در معامله ای زیان دیده. سخت مغموم است. سعی کنید او را از رنج هایش رهایی دهید. بیمار شما نیاز به درمان بیشتر دارد. خرید صلاح نمی باشد اما فروش موقعیت دارد. مسافر شما در حال تغییر شغل یا مکان است که به نفع او می باشد. طلاق انجام نمی شود ولی ازدواج عملی است.
- در این هفته خوابی خواهید دید که در بین درختان سبز قرار دارید. تعبیرش اینکه سلامتی و خوشبختی بدست می آورید و تحولی کلی در زندگی روزمره و کاری شما حاصل می شود ولی نباید نیروی خود را صرف امور جزیی بکنی، بلکه باید با نشاط و قوی و پر ثمر در زندگی گدم بردارید تا موفقیت و کامیابی همگام شما باشد.
تعبیر کامل غزل ۱۳۸ حافظ
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
یادش به خیر و نیکی باد آنکه بی خبر و بی سروصدا عازم سفرشد و وقت رفتن یادی از ما نکرد. او که میتوانست با یک خداحافظی دل ما را شاد کند، اما بیخبر رفت.
آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
آن جوان نیکوطالع که لطف و مرحمت مینمود و تعدادی از بردگان و بندگان خود را آزاد میکرد نمیدانم چرا نسبت به من که بنده سالخوردهاش بودم، توجه ننمود و آزادم نکرد.
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
رهنمونیم به پای علم داد نکرد
شکایتنامه خود را با خون دل خواهم نوشت و دادخواهی خواهم نمود، زیرا گردش روزگار مرا به پای عَلَمِ دادخواهی راهنمایی نکرد. «علم داد» چوبی بلند بوده که هرکس عرضه و شکایتی داشته که میخواسته به سمع شاه برساند، در زیر آن میگفته است.
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
دل عاشق من در پای کوه عشق تو ناله و فغانهای بسیاری سر داد تا شاید صدایم به گوش تو برسد؛ نالههایی چنان پُرسوز که فرهاد عاشق نیز در فراق شیرین سر نداده بود.
سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد
از هنگامی که از این باغ و چمن رفتی و سایهات را از سر بوستان گرفتی، بلبل دیگر در شاخههای شمشاد و درختان و گلها آشیان نساخت. یعنی وقتی تو نیستی، بوستان رونق ندارد و دست و دل عاشقان به هیچ کاری نمیرود.
شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد
شایسته است که باد صبا چالاکی وسریع رفتن را از تو یاد بگیرد، زیرا حرکتی که تو کردی و به سرعت رفتی را هیچ بادی هم نمیتواند به این سرعت حرکت کند.
کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
قلم کارگزار تقدیر، کامیابی او را رقم نخواهدزد؛ هرکسی که زیبایی خدادادی تو را قبول نکند. یعنی آن کسی که به زیبایی تو گواهی ندهد، خوشبخت نخواهد شد.
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد
ای نوازنده، آهنگ را تغییر ده و در دستگاهِ عراق بنواز؛ به این دلیل که یار از این راه (راهی که به عراق منتهی میشود)، رفت و از ما یادی نکرد. پس تو در دستگاهِ عراق بزن تا ما از او یادکرده باشیم. منظور از عراق، عراق کنونی نیست بلکه مقصود عراق عجم است که منطقهای حوالی اصفهان و همدان امروزی بوده است.
غزلیات عراقیست سرود حافظ
که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد
سرود و آواز حافظ غزلیات عراقی هستند. چه کسی آنها را شنید و اندوهناک نشد؟ یعنی غزلیاتی که در دستگاه عراق خوانده میشود بسیار سوزناک هستند و هرکه بشنود متأثر و اندوهگین میشود.
امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال میشویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل ۱۳۸ از بخش دیدگاهها با ما بهاشتراک بگذارید.